نوشتههای مانی [ویرایش]
بخش نخستین یکی از نوشتههای مانی: "دینی که من گزیدم از دین پیشینیان به ده چیز بهتر و برتر است."[۲]
مانی که در میان پیروان فرقههای گنوسی بابل و به دور از مادر پرورش یافته بود زبان دینی ایشان یعنی سریانی را کاملا میدانست.او به دنبال دینآوری آٍار بسیار زیادی را به رشته تحریر در آورد که عمدتا به زبان سریانی بودند.بعدها این آثار به دیگر زبانهای منطقه نیز ترجمه شد.همچنین مانی یک اثر بنام شاپورگان به زبان فارسی میانه و یک کتاب نقاشی بدون متن و شرح بنام ارژنگ داشتهاست.آثار مانی به شرح زیر است:
-
نام فارسی میانه این اثر اونگلیون (ewangelyon) است. در منابع عربی از آن با عنوان انجیل یاد شده است. بیرونی در آثار الباقیه می نویسد که کتاب انجیل دارای بیست و دو فصل است که هر فصلی از آن با یکی از حروف آرامی به ترتیب ابجدی شروع می شود. یعقوبی مورخ اسلامی در این مورد می نویسد که کتاب انجیل «نماز و آنچه برای نجات روح باید انجام داد» نوشته شده است.[۳]
-
ابن ندیم از آن به عنوان «سفرالاحیا» و بیرونی و یعقوبی آن را «کنزالاحیا» یاد کرده اند. در متون پارسی میانه مانوی عنوان آن نیان زندگی به معنی گنج زندگانی است. در این کتاب مانی به توصیف نور و ظلمت و چگونگی پیدایش آنان و جداسازی این دوازدهم پرداخته است و کارهای پست را به تاریکی و کارهای نیک را به روشنی نسبت می دهد.[۴]
-
نامه های از مانی به شخصیت های گوناگون در دست است که در متون اسلامی و از آن جمله ابن ندیم نیز به آن اشاره کرده است. اصل این نامه ها در متون گوناگون پارسی و عربی و سغدی به جای مانده است. متن این نامه ها دربر گیرنده مواعظ و اندرز و سخنان حکیمانه از مانی است و بسیار کوتاه و جذاب نوشته شده است. ابن ندیم فهرست از عنوان های ۷۷ نامه مانی را به رهبران جوامع مانوی در شهرهای گوناگون آورده است.[۵]
-
ابن ندیم نام این کتاب را سفرالاسرا ثبت کرده است. از فصول کتاب که ابن ندیم آن را نقل کرده است بر می آید که درباره پیامبران پیشین بحث شده است. مسعودی از آن با عنوان «سفرالاسفار» یا «سفرالاسرار» یاد کرده است. بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند مطالبی از آن درباره تناسخ نقل کرده است و با توجه به اینکه مسعودی نیز از «دیصانیه» در این نوشته یاد کرده است می توان نتیجه گرفت که متن کتاب رازها پیرامون اندیشه های دینی پیشینیان بوده است. و برای بررسی تاریخ ادیان می توان مورد استفاده قرار گیرد.[۶]
-
-
-
-
مانی این کتاب را به نام شاپور ساسانی پرداخته و نوشته است و در آن مطالب مربوط به مبدا و معاد را نوشته است. از درونمایه کتاب های گوناگون که درباره کتاب شاپورگان نوشته اند برمی آید که این کتاب مشتمل بر مطالبی در شرح زندگی مانی، چگونگی نزول وحی بر او، اصول عقاید، تکوین جهانی و سرانجام آن بوده است. کتاب شاپورگان در سده سوم به زبان فارسی میانه نوشته شده است و از معدود نوشته های مانی است که به غیر از زبان آرامی نوشته شده است.[۷]
-
یکی از کتاب های پرآوازه مانی که به صورت نقاشی بوده است ارژنگ نام دارد. در زبان پارتی از آن به عنوان «آردهَنگ» یاد شده است و در پارسی «ارتنگ» نیز آمده است. این اثر شامل نقاشیهایی بوده است که به وسیله آن دو جهان روشنی و تاریکی و ساخت جهان کنونی به نمایش درآمده بود. این متن تا سده پنجم هجری وجود داشته است.[۸]
در آغاز قرن بیستم نوشتههای بسیاری از پیروان مانی در پرستشگاههای مانوی (مانستانهای) مدفون در شنزارهای تورفان در چین پیدا شد که بخش بزرگی از آنها در انستیتوی خاورشناسی برلین نگهداری میشوند. بخشهایی از این دستنوشتهها خوانده شدهاست و تلاش برای خواندن بقیه آنها همچنان ادامه دارد. آنها به زبانهای گوناگون و به خط مانوی که از نوآوریهای خود مانی بودهاست، نوشته شدهاند. بیشتر این نوشتهها به زبان فارسی میانه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردانهایی قبطی از مصر و ترجمههایی یونانی نیز از کتابهای مانی بر جای ماندهاست. تا در سال ۱۹۶۹ در مصر شمالی یک دستنوشته خطّی کهن یونانی متعلق به ۴۰۰ پس از میلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده میشود چرا که در دانشگاه کلن نگهداری میشود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهیهایی دربارهٔ آموزههای دینی مانی و دربرگیرنده بخشهایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او به ادسا میباشد. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی میکرد. در پاپیروس قبطی مانیگری قرن چهارم، مانی به عنوان فارقلیط - روح القدس و عیسای نوین شناخته میشود.
این دین تا سده ۱۴ میلادی زنده بود و سپس پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی از دست داد.
شرح نویسندگان مسیحی [ویرایش]
بنا بر سیریل اورشلیم، دانش اندوخته شده مانی از سفرهای مردی هندی به نام سیتانوس در ۵۰ پس از میلاد سرچشمه گرفتهاست. پس از مرگ سیتانوس، شاگرد او تربینتوس به فلسطین و یهودا («در آنجا شناخته شد و در یهودا محکوم گردید») و بابل رفت. او از نام بوداس استفاده میکرد که میتوانست خود را بودا معرفی کند و رابطهای نیز میان فلسفه خود و بوداییگری بیان نماید. تربیتوس با خود تالیفاتی از سیتانوس آورده بود که پس از مرگش آنها را به مهماندار خود، بیوهای با یک برده به نام کابریسوس هدیه داد که بعدها نام خود را به مانی دگرگون کرد. مانس در پارسی به معنای سخنران است.
گفته میشود مانی آن کتابها را مطالعه نمود که بعد از آن بنمایهای برای دکترین مانی شد.
همچنین در سده چهارم، افرائیم به مانی پرخاش کرد که چرا گذاشته مغلوب «دروغی» از هند شود که دو نیرویی که در برابر یکدیگر هستند را معرفی کند.
مرگ مانی به گفته نوشتههای مانویان [ویرایش]
مانی آموخته است که هنگامی که جان آدم نیکوکاری از تن بیرون میرود، ایزدی به پذیرهٔ او میآید که سه فرشته همراه اوست که یکی جامهای و دیگری دیهیمی و سومی پُساکی در دست دارند. جان آدم نیکوکار جامه و دیهیم و پُساک (تاج گل) را میگیرد و از راه کهکشان به ماه و از آنجا به خورشید و از راه خورشید به بهشت نو میرود و در آنجا میماند تا پایان جهان. در پایان جهان، بهشت نو به بهشت کهن پیوند میخورد:
- «چونان شهریاری که سلاح و جامه از تن به در کند و دیگر جامهٔ شاهوار بپوشد، آن سان فرستادهٔ جهان روشنی، جامهٔ رزمگاهی از تن به در کرد و نشست به ناوی از نور و پذیرفت جامه، دیهیم نور و پساک زیبا، و با شادی بسیار با ایزدان روشن که از راست و چپ شوند، با چنگ و سرود شادی پرواز کرد به اعجاز ایزدی؛ چونان آذرخشی تندرو و شهابی درخشان و تیزرو به سوی کهکشان و [خورشید] انجمن ایزدی.» [۹]
پس از مرگ مانی [ویرایش]
نظر بر این است که پیروان مانی تلاش بسیاری برای مشمول کردن همه آیینهای دینی شناخته شده کردند؛ در نتیجه بسیاری از رسائل ساختگی مسیحی را از جمله: اعمال توماس را حفظ کردند که در غیر این صورت امکان داشت از میان برود. مانی مایل بود که خود را به عنوان «حواری عیسی مسیح» تشریح کند، اما کلیسای ارتدوکس او را مرتد خواند.
برخی خردهنوشتههای یک کتاب مانیگرایی به زبان ترکی اویغوری میآورد که در سال ۸۰۳ پس از میلاد خان سلطنت ایغوریان به تورفان میرود و سه دادرس مانیگرا را برای ادای احترام به یک روحانی ارشد مانی در بمبئی میفرستند. یک سرود مانیگرا از سده ۸ میلادی در تورفان نوشته شده در پارسی میانه میآورد که بیشتر خویشاوندان خان دوستدار آیین مانی بودند. بیشتر نوشتههای مانوی که در تورفان پیدا شدهاند، به خط مانوی و به زبانهای ایرانی رایج یعنی پارسی میانه، پارتی و به ویژه سغدی میباشند. این نوشتارها اثبات میکند که سغد (شمال خاور ایران) مرکز بسیار مهم مانیگرایی در آغاز دوران میانی بودهاست و شاید هم که بازرگانان سغدی بودهاند که این آیین را به آسیای مرکزی و چین گسترش دادند.
در آغاز سده دهم میلادی، اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثر بوداییگری پدید میآورد و برخی از پرستشگاههای مانیگرایان را به صومعههای بودایی تبدیل میکند. با این حال، این حقیقت تاریخی را که اویغوریان مانیگرا بودهاند، نمیتوان انکار کرد. مورّخ تازی (عرب) ابن ندیم میگوید: که اویغورخان همهٔ تلاش خود را برای برجسته کردن آیین مانی در قلمرو پادشاهی آسیای میانه (سامان) کرد. نوشتارهای چینی نیز ثبت کردهاند که روحانیان مانیگرا به چین آمدند و به بارگاه امپراتوری در سال ۸۳۴ میلادی باج پرداختند. فرستادهٔ خاندان سونگ به نام ونگ از پرستشگاههای مانیگرایان در گائوچنگ بازدید کردهاست.
شواهد حاکی از آناند که از محبوبیت مانیگرایان پس از سده ده میلادی در آسیای مرکزی به آهستگی کاسته شد. برخی پژوهشگران یافتهاند که اندیشهٔ مانیگرایان زیرکانه بر باورهای مسیحی تأثیر داشتهاست، در بحث تضاد نیکی و بدی (خیر و شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر تا حدودی آگوستین هیپو است که پس از مدت کمی که به آیین مانی گرویده بود، به مسیحیت روی آورد و نوشتههای او هنوز هم در میان الهیاتدانان کاتولیک، پرنفوذ و تأثیرگذارند. جالب است که میان مانی و محمد، پیامبر اسلام توازی بر قرار است. مانی ادعا میکرد که جانشین پیغمبرانی چون عیسی و دیگرانی که آموزههایشان موضعاً یا به دست پیروانشان تحریف شده است، میباشد. مانی اظهار پیامبری کرد و همچنین خود را منسوب به فارقلیط میدانست، عنوانی از انجیل به معنای کسی که تسلی میبخشد یا کسی که بر طرف ما میانجیگری میکند که بنابر رسم ارتودکسی خود شخص روحالقدس بدین نام درک میشود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیامبری است که از پس عیسی میآید و او را تصدیق میکند؛ که این با ادعای مانی بیشتر هماهنگی دارد.
مانی ادعا کرد که: آخرین پیامبر است، و رسالت او را فرشتهای بر او آشکار ساختهاست. محمد، نیز مانند ادعای جانشینی پیامبران به ویژه پیامبر عبری، عیسی را داشت. او نیز ادعا کرد که آموزهها و کتابهای پیامبران پیشین به دست پیروانشان دستکاری و تحریف شدهاست. برای نمونه اینکه مسیحیان باور دارند که عیسی پسر خداست. او همچنین ادعا کرد که واپسین پیامبر موعود بشریت است، همان گونه که مانی گفته بود. با این حال، بیشتر دینشناسان و تاریخنگاران بر این باورند که آن چه در اینجا خواندید، بی پایه و سست است.
مانی رتبه شماره ۸۳ در لیست موثرترین اشخاص تاریخ، ردهبندی شده توسط مایکل اچ هارت را دارد.
عرفان مانوی ریشه در کیش گنوسی دارد و شناخت، خودآگاهی و خرد مهمترین ویژگی کیش مانوی است. به همین سبب مانی جهان شناختی گسترده و ژرف داشت. جهانشناسی او هر چند با اساطیر در آمیخته بود، اما ساختار پیچیده و ژرفی داشت و متکی به اخترشناسی و دانشهای دیگر بود.[۱۰] در نگره مانوی همان اندازه که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.[۱۱]
یکی از بارزترین باورهای مانویان، باور به سمسارا - به معنی تناسخ - است، یعنی روان
نظرات شما عزیزان:
|